منوی اصلی
موضوعات وبلاگ
وصیت شهدا
وصیت شهدا
لينک دوستان
پيوندهاي روزانه
نويسندگان
درباره

رهبر عزیزم: چه ساده لوح اند انان که میپندارند من عکس تورا به دیوار خانه اویخته ام. درحالی که نمیدانند دیوارهای خانه ام را به عکس تو اویخته ام...
جستجو
مطالب پيشين
آرشيو مطالب
لوگوی دوستان
ابزار و قالب وبلاگ
کاربردی
ابر برچسب ها
شکر

                

 

    شکر به خاطر بیماری فرد پرهیزگار و پارسایی را در نزدیکی دریا دیدند که به خاطر حمله پلنگ زخمی شده بود و با هیچ دوا و درمانی خوب نمی شد، مدتها در همان حال بود اما با این وجود دائم شکر خدا را می گفت. از او پرسیدند با وجود این بلاهایی که سرت آمده چطور دائم شکر می گویی؟ پاسخ داد: شکر می گویم که مرا به مصیبتی گرفتار کرده است نه به معصیت و گناه. گر مرا زار بکشتن دهد آن یار عزیز تا نگویی که در آن دم غم جانم باشد گویم از بنده مسکین چه گنه صادر شد کو دل آزرده شد از من غم آنم باشد بازنویسی حکایت سیزدهم از باب دوم گلستان 13




برچسب ها :

                  

چرا امام حسین ع از خدا می خواهد که او را با نعمت و احسانش امتحان نکند؟

آیت الله آقا مجتبی تهرانی (که روانش شاد باد) در جلسات خود به شرح و تفسیر حدیث می پرداخت و بر این کار مداومت داشت. به مناسبت سالروز میلاد امام حسین (که درود خدا بر او باد) دو حدیث امام از کتاب بحارالانوار را با شرح آقا مجتبی تهرانی در ادامه می خوانید. روایت شده که حسین بن علی(ع) در دعایش می فرمود: «اللَّهُمَّ لَا تَسْتَدْرِجْنِی بِالْإِحْسَانِ وَ لَا تُؤَدِّبْنِی بِالْبَلَاءِ.» در دعایی از امام حسین(ع) منقول است که حضرت فرمودند: «اللَّهُمَّ لَا تَسْتَدْرِجْنِی بِالْإِحْسَانِ»، خدایا! من را با احسان کردن آزمایش نکن. روش خدا این است که با اعطاء نعمت و احسان، بندگان را امتحان می کند. خدا اینطوری است که هم وقتی نعمت می دهد و هم هنگامی که نعمت را می گیرد، در حال امتحان است. در هر دو خدا امتحان می کند. یکی از معانی استدراج همین است. در روایتی از امام زین العابدین (ع) منقول است که حضرت در رابطه با استدراج فرمودند: اگر خداوند نعمتی را بدهد و تو شکر نعمتش را فراموش کنی، برای مرتبه دوم به تو نعمت می دهد و امتحانت می کند تا ببیند آیا شکرش می کنی یا باز هم فراموش می کنی. اگر باز هم سپاس نگویی، برای مرتبه سوم، یک نعمت دیگر می دهد. اگر شکر نکردی یکی دیگر می دهد. عجب امتحانی است! خدا اینطوری امتحان می کند. این استدراج اینگونه است: نعمت دادن، فراموشی و غفلت از شکر. در این دعا امام حسین(ع) می فرمایند: خدایا من را با استدراج امتحان نکن؛ یعنی خدایا! نعمتی که از شکرش غفلت خواهم کرد را نمی خواهم. این دعا خیلی مهم است! نعمتی که همراهش غفلت از شکر است را نمی خواهم. بخش دوم دعا: «وَ لَا تُؤَدِّبْنِی بِالْبَلَاءِ»، اگر از امتحان باصطلاح رفوضه درآمدی، خدا باید با تو چه کار کند؟ اگر بچه کار اشتباهی کند با او چه می کنند؟ ادبش می کنند. باید گوشش را بگیری بمالی. حضرت می فرمایند: خدایا، من را با بلا ادب نکن! اگر من خطا کردم، من را اینطوری ادب نکن! چون تحمل بلای تو بسیار مشکل است. معنا و دلیل «استدراج» در این روایت بحثی راجع به استدراج داریم که یکی از دلائل گرفتاری‏ های انسان را دربر دارد. امام حسین در این روایت، استدراج را معنا می‏ کنند که گاهی خدا به بنده‏اش نعمت می‏ دهد، ولی از آن طرف بنده، شکر نعمت را به جا نمی‏ آورد؛ این به خاطر آن است که خداوند حالت شکرگذاری را از بنده سلب کرده است. اینجا سوال پیش می‏ آید که چرا خدا چنین می‏ کند و حال شکر را از بنده ‏اش می‏ گیرد؟ او که نعمت را به بنده می‏ دهد، توفیق شکر را هم به او بدهد! یعنی چه که او نعمت را بدهد ولی توفیق شکر را از او بگیرد؟ چرا خدا توفیق شکر را از بنده‏اش می ‏گیرد تا او نتواند شکر نعمت را به‏ جا آورد؟ اصلا چه‏ طور می‏ شود که خدا با بنده‏ اش چنین می ‏کند؟ ناشکریِ انواع نعمت‏ ها در روایتی از امام صادق(ع) آمده است که گاهی خدا به بنده‏اش نعمتی را می‏ دهد، او هم آن نعمت را در راه معصیت خرج می‏ کند و با آن گناه می‏ کند. منظور از نعمت هم در این روایت فقط پول نیست؛ چشم، گوش، دست، پا و تمام قوای انسانی، نعمت‏ هایی است که خدا به انسان داده است. نعمت، فقط پول و اسکناس نیست! چشم‏هایتان را باز کنید و نعمت‏ هایی را که خدا داده است، بشناسید! نعمت، متصله و منفصله دارد که تمام سرتاپای انسان و آن چیزهایی که متعلق به او است را در بر می‏ گیرد، این یعنی اینکه «ای انسان! همه وجودت و متعلقات وجودت، نعمت‏ های خداوند است» اگر انسان نعمتی را در راه حرام مصرف کند و گناه کند، خدا به او مهلت می‏ دهد تا استغفار کرده و از این گناه‏ ها توبه نماید! استدارج راهی به سوی «کفر» آیه قرآن هم این مطالب را دارد و می‏ فرماید: « إِنَّما نُمْلی‏ لَهُمْ لِیَزْدادُوا إِثْماً» خدا مهلت می‏ دهد تا ببیند آیا تو استغفار می‏ کنی یا نه! اگر استغفار کردی مساله‏ ای پیش نمی ‏آید، اما اگر استغفار نکردی، خدا نعمتش را تجدید می‏ کند؛ یعنی نعمت را دوباره به تو می‏ دهد. اینجا دیگر تو توفیق شکرگذاری نداری و در حقیقت، خدا این توفیق را از تو سلب کرده است. این بی‏ حساب نیست که خدا به بنده ‏ای از بندگانش نعمت می‏ دهد و در عین حال، توفیق شکرگذاری را از او سلب می ‏کند. وقتی بنده گناه کرد و به‏ جای عقاب، نعمت‏ هایش زیاد شد، کم ‏کم با خودش فکر می‏ کند که چرا این‏ همه گناه می‏ کند ولی هیچ اتفاقی نمی‏ افتد؟! نکند خبری نیست؟! اصلا شاید حلال و حرامی، نعوذبالله در کار نیست! از اینجا است که انسان به وادی کفر کشیده می‏ شود. روایت شده که حسین بن علی(ع) فرمود: مالُکَ اِن لَم یَکُن لَکَ کُنتَ لَهُ مُنفِقاً فَلا تُنفِقهُ بَعدَکَ فَیَکُن ذخیرَهً لِغَیرِکَ وَ تَکُونُ اَنتَ المُطالَبَ بِهِ، اَلمَأخُوذَ بِحِسابِهِ اِعلَم اَنَّکَ لاتَبقی لَهُ وَ لایَبقی عَلَیکَ فَکُلهُ قَبلَ اَن یَاکُلَکَ.» «مال و اموال تو اگر برای تو و به نفع تو نباشد، باید آن را انفاق کنی؛ چون آن اموال را بعد از مرگ خودت نمی توانی انفاق کنی و برای دیگران می شود؛ در نتیجه در رابطه با آن مال و آن کسی که آن مال را برای او گذاشته ای از تو حساب می کشند و مطالبه می کنند. بدان که تو به خاطر اموالت نمی مانی و اموال تو هم برای تو نمی ماند، پس قبل از آن که مال تو، تو را بخورد تو آن را بخور.» اگر مال انسان به نفع انسان نباشد، باید آن را از خودش جدا کند؛ یعنی انفاق کند. اگر نفع و سود، جنبه مالی داشته باشد، بهره گیری از امور مادی لازم است مانند خوراک، پوشاک، مسکن و... که تمام این ها ابزاری است برای رسیدن انسان به خداوند. اما اگر نمی توانی بهره و سود واقعی ببری یعنی بعد از مرگ تو و در مسیر برزخ و قیامت برایت کارسازی ندارد، انفاق کن. آن هم در راه خداوند، زیرا ذخیره می شود برای تو و اگر این کار را نکردی، ذخیره می شود برای بعد از تو و دیگر از اختیارت خارج می شود. وارثان و دیگران از آن بهره می برند ولی تو درباره ی آن مسئول هستی و مورد سؤال قرار می گیری که مال را از کجا آوردی؟ نه چه مقدار آورده ای؟ در چه راهی خرج کردی؟ و برای چه کسانی گذاشتی؟ ممکن است به خاطر آن مال تو را عذاب کنند ولی ورثه تو را به خاطر خرج درست و انفاق همان مال به بهشت ببرند و تو پشیمان ترین افراد خواهی بود. اگر انسان می داند ورثه او نااهل بوده و ممکن است مالی را که برای او به ارث گذاشته است در راه غیرالهی و ناثواب خرج کند بداند که حساب آن مال را از او خواهند کشید. حالا چه باید کرد؟ مال را فدای خودت بکن، قبل از آن که تو فدای آن شوی. آن امور مادی که در دنیا بهره ای از آن ندارم باید فدای من شود نه من فدای او بشوم. منظور این نیست که انسان مال نداشته باشد، بلکه نحوه بهره گیری مهم است که مال را فدای ایمان، اعتقاد و... خود بکن.




برچسب ها :

بسم رب الهادی(علیه السلام)

باعرض سلام و خسته نباشید. به لطف خدا و مدد ائمه ی اطهار سایت مهتدون آغاز به کار کرد. با توجه به غربت مولا و امام دهم شیعه،امام هادی علیه السلام،برآن شدیم تا با افتتاح سایت مهتدون،تمامی ابعاد ولایی،روحانی،مادی،کرم،شجاعت و.. امام هادی علیه السلام که توسط جنود شیاطین ضد آن تبلیغات گسترده ای میشود را ترویج دهیم. از شما دعوت میشود تا در پست ویژه ی افتتاحیه حضور داشته باشید و در ذیل متن صفحه ی اول ارادت خود را با ارسال کلمه ی لبیک به مولای غریبمان نشان دهید. خدام الهادی(علیه السلام) 

       

 

                                                                 mohtadoon.ir




برچسب ها :

موضوع :
عکس و خبر , عکس و خبر ,  , 

 

با کاروان حسین(ع)...روز سوم

 

سلام بر تو اى حسين اى فرزند رسول خد اى فرزند امير مؤمنان و فاطمه سرور بانوان سلام خدا براى هميشه، تا هستيم و تا شب و روز باقى است جمعه سوم محرم الحرام سال 61 هجري قمري 1. "عمر بن سعد" يك روز پس از ورود امام عليه السلام به سرزمين كربلا يعني روز سوّم محرم با چهار هزار سپاهي از اهل كوفه وارد كربلا شد. ( ارشاد، شيخ مفيد، ج2، ص84.) 2. امام حسين عليه السلام قسمتي از زمين كربلا كه قبر مطهرش در آن واقع مي شد را از اهالي نينوا و غاضريه به شصت هزار درهم خريداري كرد و با آنها شرط كرد كه مردم را براي زيارت راهنمايي نموده و زوّار او را تا سه روز ميهمان كنند. ( مستدرك الوسايل، ج14، ص61؛ مجمع البحرين، ج5، ص461. ) 3. در اين روز "عمر بن سعد" مردي بنام "كثير بن عبداللّه " ـ كه مرد گستاخي بود ـ را نزد امام عليه السلام فرستاد تا پيغام او را به حضرت برساند. كثير بن عبداللّه به عمر بن سعد گفت: اگر بخواهيد در همين ملاقات حسين را به قتل برسانم؛ ولي عمر نپذيرفت و گفت: فعلاً چنين قصدي نداريم. (تاريخ طبري، ج5، ص410) هنگامي كه وي نزديك خيام رسيد، "ابو ثمامه صيداوي" (همان مردي كه ظهر عاشورا نماز را به ياد آورد و حضرت او را دعا كرد) نزد امام حسين عليه السلام بود. همين كه او را ديد رو به امام عرض كرد: اين شخص كه مي آيد، بدترين مردم روي زمين است. پس سراسيمه جلو آمد و گفت: شمشيرت را بگذار و نزد امام حسين عليه السلام برو. گفت: هرگز چنين نمي كنم. ابوثمامه گفت: پس دست من روي شمشيرت باشد تا پيامت را ابلاغ كني. گفت: هرگز! ابوثمامه گفت: پيغامت را به من بسپار تا براي امام ببرم، تو مرد زشت كاري هستي و من نمي گذارم بر امام وارد شوي. او قبول نكرد، برگشت و ماجرا را براي ابن سعد بازگو كرد. سرانجام عمر بن سعد با فرستادن پيكي ديگر از امام پرسيد: براي چه به اينجا آمده اي؟ حضرت در جواب فرمود: "مردم كوفه مرا دعوت كرده اند و پيمان بسته اند، بسوي كوفه مي روم و اگر خوش نداريد بازمي گردم... ." ( تاريخ طبري، ج5، ص410.)




برچسب ها :

با کاروان حسین ...روز دوم

سلام بر تو اى خون خدا اى تنهاى مظلوم، سلام بر تو و جانهايى كه به درگاهت فرود آمدند، سلام خدا براى هميشه، تا هستيم و تا شب و روز باقى است پنج شنبه دوم محرم الحرام سال 61 هجري قمري 1. امام حسين عليه‏السلام در روز پنجشنبه دوم محرم الحرام سال 61 هجري به كربلا وارد شد.[1] عالم بزرگوار "سيد بن طاووس" نقل كرده است كه: امام (ع)چون به كربلا رسيد، پرسيد: نام اين سرزمين چيست؟ همينكه نام كربلا را شنيد فرمود: اين مكان جاي فرود آمدن ما و محل ريختن خون ما و جايگاه قبور ماست. اين خبر را جدم رسول خدا صلي ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله به من داده است.[2] 2. در اين روز "حر بن يزيد رياحي" ضمن نامه‏اي "عبيداللّه‏ بن زياد" را از ورود امام (ع)به كربلا آگاه نمود. 3. در اين روز امام عليه‏السلام به اهل كوفه نامه‏اي نوشت و گروهي از بزرگان كوفه ـ كه مورد اعتماد حضرت بودند ـ را از حضور خود در كربلا آگاه كرد. حضرت نامه را به "قيس بن مسهّر" دادند تا عازم كوفه شود.[3] اما ستمگران پليد اين سفير جوانمرد امام عليه‏السلام را دستگير كرده و به شهادت رساندند. زماني كه خبر شهادت قيس به امام عليه‏السلام رسيد، حضرت گريست و اشك بر گونه مباركش جاري شد و فرمود: اللّهُمَّ اجْعَلْ لَنا وَلِشِيعَتِنا عِنْدكَ مَنْزِلاً كَريما واجْمَعْ بَينَنا وَبَينَهُمْ فِي مُسْتَقَرٍّ مِنْ رَحْمَتِكَ، اِنَّكَ عَلي كُلِّ شَيي‏ءٍ قَديرٌ؛ خداوندا! براي ما و شيعيان ما در نزد خود قرارگاهِ والايي قرار ده و ما را با آنان در جايگاهي از رحمت خود جمع كن، كه تو بر انجام هر كاري توانايي. [4]

منابع: 1.الامام الحسين و اصحابه، ص194؛ البدء والتاريخ، ج6، ص10. 2. اللهوف، ص35. 3. مقتل الحسين مقرّم، ص 184. 4.بحارالانوار، ج44، ص381.




برچسب ها :

روز اول....منزل قصر بنی مقاتل
چهارشنبه اول محرم الحرام سال 61 هجری قمری

امام حسین (ع) در این منزل خیمه عبیدالله بن حر جعفی را دیدیند.حجاج بن مسروق و زید بن معقل هم همراه امام بودند امام حجاج بن مسروق را فرستاد و از عبیدالله بن حر جعفی خواست که به او بپیوندد اما او عذر اورد و تنها گفت حاضرم اسبم را بدهم.امام هم فرمود که نیازی به اسب تو نداریم و وی اینگونه از فیض شهادت محروم شد. و گفته اند امام خود به داخت خیمه او رفته و طلب یاری نمود که عبیدالله گفت به خدا سوگند می دانم که هر کسی از تو پیروی کند سعادتمند خواهد ب

ود ولی نصرت من تو را از قتال با دشمن باز نمی دارد و در کوفه یاوری ندارید و نفس من راضی به مرگم نیست ! ولی اسبم را که ملحفه نام دارد و از بهترین اسبها ست به تو میدهم.امام در پاسخ فرمودند: حال که خود ما را یاری نمی کنی ما نیازی به اسب تو نداریم ولی تو را نصیحتی می کنم اگر می توانی به جایی برو که فریاد ما را نشنوی و مقاتله ما را نظاره گر نباشی .سوگند به خدا اگر کسی بانگ ما را بشنود و ما را یاری نکند خدا او را با صورت بر اتش می افکند.{1}.

اواخر شب امام دستور دادند از قصر بنی مقاتل اب برداشته و کوچ کنند پس از ساعتی که حرکت کردند امام در حال سواره به خواب رفتند و بعد از بیدار شدن فرمودند انا لله و انا الیه راجعون و الحمدلله رب العالمین و دو سه مرتبه این جملات را تکرار کردند .علی اکبر (ع) روی به پدر نمود و فرمود: ای پدر! جانم به فدای تو خدا را حمد کردی و ایه استرجاع خواندی علت چیست؟ امام حسین (ع) فرمودند پسرم در خواب دیدم که شخصی سوار بر اسب بود و می گفت این قوم سیر می کنند و اجل هم به سوی انان در حرکت است .دانستم که خبر مرگ ماست که به ما داده شده است .علی اکبر (ع) فرمود :ای پدر خداوند بدی را از تو دور گرداند ایا ما بر حق نیستیم؟ امام فرمودند: ما برحقیم. و علی اکبر (ع) فرمود: پس ما را باکی از مرگ نیست که بمیریم و بر حق باشیم.

منابع:{1} مقتل الحسین مقرم ص 189.

{2} تاریخ طبری ج6ص217.

 




برچسب ها :

                                                   

 

 

**بسم الله الرحمن الرحیم **

سلام بر لب تشنه ات یا حسین (ع) .فرا رسیدن ماه محرم ماه پیروزی

خون بر شمشیر رو به اقا امام زمان (ع) و نائب برحقش امام خامنه ای

تسلیت می گویم.

 

 

 

 

 

 

 




برچسب ها :

موضوع :
اخبار , اطلاعیه ها ,  ,