منوی اصلی
موضوعات وبلاگ
وصیت شهدا
وصیت شهدا
لينک دوستان
پيوندهاي روزانه
نويسندگان
درباره

رهبر عزیزم: چه ساده لوح اند انان که میپندارند من عکس تورا به دیوار خانه اویخته ام. درحالی که نمیدانند دیوارهای خانه ام را به عکس تو اویخته ام...
جستجو
مطالب پيشين
آرشيو مطالب
لوگوی دوستان
ابزار و قالب وبلاگ
کاربردی
ابر برچسب ها
یلدا...



 

 

یک ثانیه از عمر، همین یک شب یلدا

باعث شده تا صبح به یُمنَش بنشینیم

ده قرن زعمر پسر فاطمه(ع) طی شد

یک شب نشد از هجر ظهورش بنشینیم...

 

 




برچسب ها :

بسم الله الرحمن الرحیم

 

آرزومان کربلا بود و نجف

جان و سر دادیم در راه هدف

چفیه هامان رنگ و بوی یاس داشت

رنگ و بوی بیرق عباس داشت


مختصری از زندگی نامه شهید ارسلان مظهری:

شهید مظهری فرزند نعمت الله و دُربی بی در دوم اردیبهشت سال 1352 در روستای دوساری از توابع شهرستان عنبرآباد(استان کرمان) دیده به جهان گشود، دوران کودکی را در روستا سپری نمود و به هنگام رسیدن سن مدرسه به تحصیل پرداخت و درحین تحصیل، بر اساس وظیفه شرعی خود در مورخ 4/2/1367 راهی جبهه شد و سرانجام در تاریخ 4/3/1367 در منطقه عملیاتی شلمچه به فیض شهادت نائل گردید و پیکر پاکش در زادگاهش به خاک سپرده شد.

روحش شاد و راهش پر رهرو باد...


-=-=-=-=-=-

پرچم، سربند، چفیه، بی سیم روی کولش، خیلی بانمک شده بود.

گفتم: چیه؟ خودت رو مثل علم درست کردی! می دادی پشت لباست هم برات بنویسن.

پشت لباسش رو نشون داد: " جگر شیر نداری سفر عشق مرو..."

گفتم: بی سیم چی لازم دارم ولی تورو نمیبرم، هم سنت کمه هم برادرت شهید شده.

گذاشت رو کاپوت تویوتا و گفت: باشه نمیام ولی فردای قیامت شکایتت رو به حضرت زهرا(سلام الله علیها) میکنم، میتونی جواب بدی؟

گفتم: برو سوار شو


*********

گفتم: بی سیم چی

بچه ها گفتند: نمیدونیم کجاست، نیست.

به شوخی گفتم: نگفتم بچه ست؛ گم میشه! حالا باید کلی بگردیم پیداش کنیم.

بعد از عملیات داشتیم شهدا رو جمع می کردیم بعضی ها فقط یه گلوله یا ترکش ریز خورده بودن. یکی هم بود که ترکش سرش رو برده بود، برش گردوندم چشمم افتاد به پشت لباسش:

جگر شیر نداری، سفر عشق مرو...





برچسب ها :

تقدیم به آستان قدسی و کبریایی حضرت عقیله بنی هاشم سلام الله علیها

به روي دل، غم و داغ تورا گذاشته ام
به روي شانه ي خود كربلا گذاشته ام

 
براي آنكه مرا غُصه ي تو پير كند
روی تمام جوانيم پا گذاشته ام

 
براي آنكه بگويم هنوز فكر توام
ببين كه پيرهنت را كجا گذاشته ام

 
شكسته تر شده اين دل،دله بدون حسين(ع)
شكسته تر شده هرچه دوا گذاشته ام

 
اگر بناست ببيني مرا بيا گودال
که خويش را لب گودال جا گذاشته ام

 
هنوز خون گلوي تو رنگ موي من است
گمان مبر كه به مويم حنا گذاشته ام

 
نشد اگرچه تنت را كفن كنم اما
هنوز هم كفنت را سوا گذاشته ام

 
علي اكبر لطيفيان



برچسب ها :